در غروبین شبی تماشائی
آن غروب همیشه رویائی
همچو خورشید میشوم خاموش
در شب بیقرار تنهائی
میسرایم بنام آبی عشق
بادلی غرق شور شیدائی
ای تو بر دل "ترانه ی بودن"
گو به قلبم همیشه با مائی
بی تو اما مرا قراری نیست
نه امیدی ، نه شورِفردائی
با تو من چون کبوترِ جلدم
که مرا نیست ، بی تو ماوائی
بگشا آشیانه ی دل را
تا بگیرم به سینه ات جائی
برتوهم ، سینه، آشیانه ی توست
تا تو هم ، کُنج دل بیآسائی
___ فرزانه شیدا____
شنبه ۲۵ اردیبهشت 1389
۱۵ مای 2010